## آواز خاموش در شهر موسیقی
مشهد، پایتخت معنوی ایران، سالیان سال است که میزبان کنسرت های موسیقی نیست. برخی بر این باورند که فضای معنوی و زیارتی این شهر دلیل اصلی مخالفت با برگزاری کنسرت است. اما بابل، شهری در مازندران، داستانی متفاوت روایت می کند.
بابل، با بیش از ۲۰ آموزشگاه رسمی موسیقی و حدود ۲۰۰ استاد موسیقی، به جرات می توان گفت مهد پرورش استعدادهای موسیقی است. نزدیک به ۶۰۰۰ نفر در این شهر در حال فراگیری موسیقی هستند و صدها هزار نفر دیگر به آن علاقه دارند و موسیقی گوش می دهند.
اما با وجود این پتانسیل غنی، هیچ کنسرتی در بابل برگزار نمی شود! انگار موسیقی در این شهر صدایی خاموش دارد.
چرا بابل، با وجود نداشتن فضای زیارتی مشابه مشهد، از برگزاری کنسرت محروم مانده است؟ شاید پاسخ در جنس مخالفت نهفته باشد.
در حالی که در اطراف بابل کنسرت برگزار می شود، مردم این شهر از این لذت محروم هستند. گویی در یک قفس شیشهای محصور شده اند و با وجود دیدن آزادی در دوردست، اجازه ورود به آن را ندارند.
به نظر می رسد برخی افراد با خودحق پنداری و تحمیل سلیقه شخصی خود بر دیگران، آزادی را از مردم سلب می کنند.
از طرفی، مدیریت ضعیف و ترس از مسئولیت نیز نقش مهمی در ادامه این ممنوعیت دارد.
آیا نباید مردم از حق قانونی خود برای تجربه موسیقی و هنر در شهر خود بهره مند شوند؟ آیا باید ترس و منافع بر حقوق و آزادی مردم چیره شود؟
در این موضوع، صدای آزادی خاموش شده و علاوه بر محروم کردن مردم از لذت هنر، اقتصاد شهر را نیز تحت تاثیر قرار داده است.
بابل و مشهد با وجود تفاوت های زیاد، در یک نقطه اشتراک دارند: ممنوعیت کنسرت به عنوان یک تابو به صورت آشکار یا نهان بر این دو شهر چیره شده است.
صدای موسیقی باید در فضای شهر طنین انداز و هر شهروند باید حق انتخاب و آزادی را تجربه کند.